نویسنده: روح الله شریعتی




 

از اموری که دین اسلام به آن اهمیت بسیاری داده حرمت و احترام به مسلمانان و حتی غیر مسلمانانی است که در کشور اسلامی زندگی می کنند. هیچ کس حق ندارد به جان، مال و آبروی افرادی که در کشور اسلامی زندگی می کنند تعرض کند، هم چنین به حقوقی که دولت اسلامی برای افراد به عنوان شهروند قائل است کسی حق تعرض ندارد؛ برای مثال، اگر مسلمانی به کافر حربی امان دهد هر چند آن فرد شخصیت اجتماعی بالای نداشته باشد هیچ کس حق نقض آن امان و تعرض را به کافر ندارد. (1) در ذیل به برخی از این موارد می پردازیم: شعری که متضمن بدگویی به مسلمانی باشد حرام است(2)، تجهیزو دفن میت مسلمان واجب است.(3)، نبش قبر مسلمان چون باعث بی احترامی به وی می شود جایز نیست،(4) فسق اشخاص ثابت نمی شود مگر به شیوعی که علم آور باشد،(5) وصیت به خروج برخی از ورثه از سهم الارث صحیح نیست و صدها مورد که در کتاب های فقهی به ویژه آثار محقق درباره ی این موضوع آمده است.
نکته ی مهم این که شخص نمی تواند به جان خود لطمه ای وارد کند؛ برای مثال، اعضای خود را قطع کند یا اجازه ی قتل خود را بدهد یا خود را بکشد، هم چنین نمی تواند به شخصیت اجتماعی و به اصطلاح ابروی خویش نیز صدمه وارد کند و شاید به همین دلیل است که در اسلام تکدی گری حرام است و در همین رابطه محقق شهادت متکدی را قبول نمی کند. (6)
محقق در بحث زکات یکی از موارد مصرف زکات را فقیر می داند و فقیر کسی است که در آمدش برای مخارجش کافی نباشد، در این جا یادآوری این نکته های لازم است که مخارج افراد به شخصیت اجتماعی آنان بستگی دارد و داشتن خانه، خادم و غیره لازمه زندگی فرد است و با نداشتن این موارد، فقیر است و می توان از زکات به وی برای برطرف شدن نیازش کمک کرد. نکته ی دیگر این که اگر صدق یا کذب مدعی فقر معلوم نشد قسم داده نمی شود، بلکه زکات به وی داده می شود این نیز احترامی است که خداوند برای فرد در اجتماع قائل است. نکته سوم این که به اعتقاد محقق، واجب نیست به فقیر گفته شود این مال [ که به تو داده می شود] زکوی است و اگر فقیر از کسانی باشد که چنان چه بفهمد مال ز کوی است نمی گیرد و می توان به عنوان صله یعنی به عنوانی غیر از زکات آن را به او داد(7) تا به شخصیت فردی و اجتماعی وی لطمه ای وارد نشود.
مسئله دیگری که در آثار محقق دیده می شود احترام و عدم تعرض به اموال مسلمانان و کسانی است که در کشور اسلامی زندگی می کنند. استفاده از اموال افراد تنها با اجازه ی از آنان صحیح است(8) و بدون اضطرار جایز نیست؛ برای مثال، اگر انسان به غذایی که از دیگری است مضطر شد اولاً: به اعتقاد محقق، بر صاحب غذا واجب است آن را به فرد گرسنه بدهد و وجه آن را بگیرد و اگر با داشتن مبلغی حاضر به دادن وجه غذا نیست می توان از دادن آن امتناع کرد، ولی اگر با وجود دادن ثمن، صاحب غذا از دادن آن امتناع کرد و می توان با او جنگید،(9) غنایم جنگی از مسلمان یا کافر معاهدی باشد به صاحبش برگردانده می شود،(10) حتی قطایع و صفایایی که به دست سلاطین اهل حرب افتاده و بعد از جنگ به دست امام رسیده همین حکم را دارد،(11) اگر طلبکاری فردی را که از او طلب دارد و فراری است به چنگ آورد فراری دادن وی ضمان آور است(12) و صدها موارد دیگر.
گفتنی است که این اموال باید به وجه صحیحی به افراد رسیده باشد و شرع مقدس آن ها را به عنوان مالک مال بشناسد؛ برای مثال، چون شراب به ملکیت مسلمان در نمی آید تلف آن و تعرض به آن ضامن آور نیست، ولی شراب چون به ملکیت کافر در می آید اگر وی داشته باشد به شرط عدم اطهار تلف آن ضامن آور است،(13) زیرا حکومت استتار آن را بر وی لازم می داند و اگر مسلمانی در حال استتار آن را از بین برد ضامن است و قیمت آن را باید بدهد ولی در صورتی که پس از اظهار تلف شد تلف کننده ضامنی ندارد، خلاصه این که کلیه افرادی که در کشور اسلامی زندگی می کنند از مصونیت جانی، مالی و آبرویی برخوردارند و حکومت ضامن تعرض دیگران و نقض این مصونیت است.

پی‌نوشت‌ها:

1. شرایع الاسلام، ص 238.
2. همان، ص 913.
3. مختصرالنافع، ص 137.
4. همان، ص 38.
5. شرایع الاسلام، ص 868.
6. مختصرالنافع، ص 287.
7. شرایع الاسلام، ص 121.
8. همان، ص 756.
9. همان، ص 758.
10. همان، ص 249.
11. همان، ص 122.
12. همان، ص 346.
13. همان، ص 1051.

منبع مقاله: شریعتی، روح الله؛ (1347)، اندیشه سیاسی محقق حلی، قم: بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، چاپ دوم.